ماجرای پلنگی که مدتی عضوی از خانواده یک محیط بان بود

حدود ۱۰ سال می گذرد اما در نگاه آقای شیردل، محیط بان پارک ملی پابند مازندران هر وقت از بچه پلنگی صحبت می شود که مدتی عضوی از خانواده اش بوده است دلتنگی، غم و حسرت را می توان حس کرد. بچه پلنگی که اسمش را “ریکا” (در زبان محلی به معنی پسر) گذاشتند.

خبرنگار: آقای شیردل چطور شد بچه پلنگ را پیدا کردید؟

محیط بان شیردل: بچه پلنگ توی جنگل تنها مونده بود، محلی ها از سر و صدایی که میکرد متوجه شدن، فکر کردن گربه وحشیه و به ما اطلاع دادند. رفتیم و دیدیم بچه پلنگه.

خبرنگار: با بچه پلنگ چه کار کردین؟

من بردمش خانه خودم، تا ۳ ماه با پستونک بهش شیر دادم، بعد که بزرگتر شد به گوشت خوردن افتاد. ۸ ماه با ما زندگی کرد و بعد از طریق سازمان آمدند و بردنش تهران.

خبرنگار: برای دیدنش رفتین تهران؟

محیط بان شیردل: بله ،دو سه بار رفتم دیدنش

خبرنگار: دلتون براش تنگ شده بود؟

محیط بان شیردل: [با خنده ای تلخ] چی کار کنم دیگه!

ریکا به باغ وحش تهران منتقل و احتمالا یکی از دو قلاده پلنگی بود که به روسیه تحویل داده شد.